یکی از شعارهای مردم مسلمان ایران در انقلاب اسلامی، تشکیل «حکومت عدل علی» بود. چنین آرمانی، در سه دهه گذشته همواره مدنظر کسانی که معتقد به باقی ماندن در خط اصیل انقلاب بودهاند، مانده است و معتقدان واقعی به امام (ره) و انقلاب، همچنان هر تغییر و تحولی را با آن سنجیده و هر گفتار و رفتاری از سوی مسئولان حکومتی را با موازین و مقیاسهایی که علیبن ابیطالب به دست میدهد، مقایسه میکنند.
رابطه انسانی، ایمانی، اخلاقی و قانونی بین حکومت و مردم، یکی از مهمترین جنبههای مدل سیاسی حکومت امام علی (ع) است که در بسیاری از ابعاد آن، به خصوص در بعد مراعات حقوق و حفظ کرامت انسانها، امام آنچنان واضح و صریح سخن گفته است که جای هیچ تفسیر و تأویلی برای توجیه تخلف از این جنبهها باقی نمیماند.
اما از آنجا که هر بار این مقایسهها تکرار میشود، با کمال تأسف، در مییابیم که فاصله آن مدل آرمانی با واقعیت امروز، روز به روز بیشتر میشود، بازخوانی همیشگی و چندباره رفتار امام علی (ع) به عنوان حاکم نمونه اسلامی با مردم، و آموزههای سیاسی و اجتماعی برآمده از آن ضروری است.
آنچه در ادامه میخوانید، یادداشتی کوتاه اما گویا از حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی است که به موضوع رابطه حاکم و مردم از نگاه امام علی (ع) میپردازد و خطرات تحقیر مردم از سوی حاکم و رواج یافتن چاپلوسی و تملق را از زبان مولای متقیان بیان میکند. این یادداشت از وبلاگ «نگاشتهها» نقل شده است.
ارجع فان مشی مثلک مع مثلی فتنه للوالی ومذلت للمؤمن : برگرد، چرا که راه رفتن مثل تو با مثل من، فتنه برای حاکم و ذلّت برای مؤمن است. (نهج البلاغه / کلمات قصار ، شماره ۳۳۲)
در نگاه امام علی (ع) کرامت و عزت آدمی تا آنجا پیشبینی میشود که در کنار حاکمان نباید عزت و کرامت آدمی کاسته شود، و تواضع حاکمان تا آنجا پیشبینی شده که نباید میان مردم این برتری به شکل سوار بر مرکب محسوس گردد. مهمترین نکته اخلاقی که در روایت فوق به چشم میخورد، نکوهش تملق و مداهنه است؛ تملق و چاپلوسی در نگاه اسلامی، هم به شکل قول و هم به شکل عمل، به شدت نکوهیده و مذموم است.
طبیعت آدمیان به گونهای است که از تعریف و تمجید احساس غرور و برتری مینمایند، به ویژه اگر صاحب قدرت باشند. بر همین اساس، پیامبر بزرگ اسلام فرمود:
احثوا التراب علی وجوه المداحین : به دهان چاپلوسان و مداحان خاک بپاشید.
صاحب کتاب کنز العمال روایتی به این مضمون آورده است: جماعتی از قبیله “بنی عامر” به محضر مبارک پیامبر (ص) وارد شدند. در خلال گفتار آنان با پیامبر، تملق و مداحی وجود داشت و رسول اکرم را بیش از حد ستایش کردند. پیامبر (ص) برآشفته شد و فرمود:
“سخن خود را بگویید ولی مواظب باشید که شیطان شما را به زیادهروی در کلام وادار نسازد.”
یعنی خطر تملق به گونهای است که ممکن است پیامبران را نیز به غرور بکشاند. لهذا در قرآن کریم در کنار آیاتی که در تعریف و بزرگواری و حسن خلق و تواضح پیامبر ص وجود دارد، آیاتی نیز عتابگونه بر پیامبر نازل شده است:
ولو تقول علینا بعض الاقاویل. لاخذ نامنه باالیمین. ثم لقطعنا منه الوتین : اگر او سخنی دروغ بر ما بگوید ما او را با قدرت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع میکردیم. (الحاقه / ۴۳)
یعنی خداوند پیامبر خود را در هنگام رسالت به شکل مطلق نگاه نمیکند و به او تذکر میدهد که اگر بر خلاف واقع سخن بگوید، با او برخورد میشود. ما بر این باوریم که عصمت پیامبران مانع خلافگویی و غرورپذیری آنان است، و سلطهجویی و جباریت که از چاپلوسی به وجود میآید، در آنان وجود ندارد. اما آموزش آیات الهی این است که زبان عتاب و انتقاد بر زبان چاپلوسی و مداحی مقدم است، و تنها زبان انتقاد است که میتواند جلوی غرور و سرکشی را بگیرد.
هنگامی که امام علی را در راه صفین، در شهر انبار، بر اساس رسوم ایرانیان استقبال کردند، حضرت (ع) ناراحت شد و فرمود:
ما هذه الذی صنعتموه والله ما ینتفع بهذا امراءکم : این چه کاری است که میکنید؟ به خدا سوگند حاکمان شما از اینگونه احترام گذاشتنها سودی نبردند. شما در دنیا خود را به زحمت میافکنید و در آخرت نیز دچار عذاب میشوید، و چه سودمند است آسایشی که امان از جهنم در پی آن باشد. (نهج البلاغه / حکمت ۳۷)
پرهیز امام علی (ع) از عمل و القاب تملقگونه به حدی بود که آوردهاند: در زمان خلیفه دوم در دادگاه در کنار مدعی قرار گرفت. خلیفه، امام را با کنیه صدا کرد و مدعی را با اسم. آثار ناراحتی و برافروختگی در سیمای حضرت ظاهر شد و فرمود: از آن جهت که در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت رعایت نکردی، نگران شدم؛ زیرا او را با نام صدا کردی و مرا با کنیه و لقب “ابوالحسن” خواندی. ممکن است طرف دعوی نگران شود (ابنابیالحدید، ج ۱۷، ص ۶۵)
ای کاش عالمان دین و سخنگویان مذهب، این مطالب و مسائل را در رسانهها به کرات ذکر میکردند و به جای طرح بعضی روایتهای نه چندان درست و احیاناً عقلگریز و یا عقلستیز، گفتارهای اخلاقی را که درکنترل قدرت و مهار دیو استبداد تاثیر دارد، ذکر میکردند. آن اندازه که در کتب تاریخی و روایی اسلام، تملق و چاپلوسی در برابر والیان نکوهیده گشته، به این نکته مهم اخلاقی اما، در عمل، کمتر توجه شده است.
مولوی درباره خطر و آفت تملق (در مثنوی دفتر اول) میگوید:
سخن درستی است، زیرا تملقاتی که در زمان حکومت بنیامیه و بنیعباس در تاریخ به صورت شعر ضبط شده است، و آنان را به حاکمان مستبد بدل کرد، چنین چیزی در زمان حکومت علی کمتر دیده میشود. گروهی به نام غُلات پیدا شدند که نسبت به حضرت علی (ع) غلو میکردند و امام شدیدترین برخورد را با آنان داشت؛ و شاید شدت برخوردی که امام با غلاة داشت، با سران شرک و کفر در جنگهای زمان پیامبر نداشت؛ زیرا امام دانا بود که در دل تملق و غلو و مداحی، چه خطرهایی نهان است. به تعبیر مولوی، سالوس و خوشگویی برای مخاطب، نخست، خوش مینماید، ولی دود و آتش آن بعدها به خرمن بشریت میافتد.
رابطه انسانی، ایمانی، اخلاقی و قانونی بین حکومت و مردم، یکی از مهمترین جنبههای مدل سیاسی حکومت امام علی (ع) است که در بسیاری از ابعاد آن، به خصوص در بعد مراعات حقوق و حفظ کرامت انسانها، امام آنچنان واضح و صریح سخن گفته است که جای هیچ تفسیر و تأویلی برای توجیه تخلف از این جنبهها باقی نمیماند.
اما از آنجا که هر بار این مقایسهها تکرار میشود، با کمال تأسف، در مییابیم که فاصله آن مدل آرمانی با واقعیت امروز، روز به روز بیشتر میشود، بازخوانی همیشگی و چندباره رفتار امام علی (ع) به عنوان حاکم نمونه اسلامی با مردم، و آموزههای سیاسی و اجتماعی برآمده از آن ضروری است.
آنچه در ادامه میخوانید، یادداشتی کوتاه اما گویا از حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی است که به موضوع رابطه حاکم و مردم از نگاه امام علی (ع) میپردازد و خطرات تحقیر مردم از سوی حاکم و رواج یافتن چاپلوسی و تملق را از زبان مولای متقیان بیان میکند. این یادداشت از وبلاگ «نگاشتهها» نقل شده است.
* * *
عنوان این یادداشت (فتنه حاکم و ذلّت مؤمن) برگرفته از کلام امیر مؤمنان حضرت علیبن ابیطالب است. سیرهنویسان اصل داستان و روایت را چنین آوردهاند: روزی حضرت (ع) از جایی به جایی سوار بر مرکب در حرکت بود؛ یکی از یاران، در حالی که پیاده بود، امام را همراهی میکرد. حضرت چون کسی را در رکاب خود دید، فرمود:ارجع فان مشی مثلک مع مثلی فتنه للوالی ومذلت للمؤمن : برگرد، چرا که راه رفتن مثل تو با مثل من، فتنه برای حاکم و ذلّت برای مؤمن است. (نهج البلاغه / کلمات قصار ، شماره ۳۳۲)
در نگاه امام علی (ع) کرامت و عزت آدمی تا آنجا پیشبینی میشود که در کنار حاکمان نباید عزت و کرامت آدمی کاسته شود، و تواضع حاکمان تا آنجا پیشبینی شده که نباید میان مردم این برتری به شکل سوار بر مرکب محسوس گردد. مهمترین نکته اخلاقی که در روایت فوق به چشم میخورد، نکوهش تملق و مداهنه است؛ تملق و چاپلوسی در نگاه اسلامی، هم به شکل قول و هم به شکل عمل، به شدت نکوهیده و مذموم است.
طبیعت آدمیان به گونهای است که از تعریف و تمجید احساس غرور و برتری مینمایند، به ویژه اگر صاحب قدرت باشند. بر همین اساس، پیامبر بزرگ اسلام فرمود:
احثوا التراب علی وجوه المداحین : به دهان چاپلوسان و مداحان خاک بپاشید.
صاحب کتاب کنز العمال روایتی به این مضمون آورده است: جماعتی از قبیله “بنی عامر” به محضر مبارک پیامبر (ص) وارد شدند. در خلال گفتار آنان با پیامبر، تملق و مداحی وجود داشت و رسول اکرم را بیش از حد ستایش کردند. پیامبر (ص) برآشفته شد و فرمود:
“سخن خود را بگویید ولی مواظب باشید که شیطان شما را به زیادهروی در کلام وادار نسازد.”
یعنی خطر تملق به گونهای است که ممکن است پیامبران را نیز به غرور بکشاند. لهذا در قرآن کریم در کنار آیاتی که در تعریف و بزرگواری و حسن خلق و تواضح پیامبر ص وجود دارد، آیاتی نیز عتابگونه بر پیامبر نازل شده است:
ولو تقول علینا بعض الاقاویل. لاخذ نامنه باالیمین. ثم لقطعنا منه الوتین : اگر او سخنی دروغ بر ما بگوید ما او را با قدرت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع میکردیم. (الحاقه / ۴۳)
یعنی خداوند پیامبر خود را در هنگام رسالت به شکل مطلق نگاه نمیکند و به او تذکر میدهد که اگر بر خلاف واقع سخن بگوید، با او برخورد میشود. ما بر این باوریم که عصمت پیامبران مانع خلافگویی و غرورپذیری آنان است، و سلطهجویی و جباریت که از چاپلوسی به وجود میآید، در آنان وجود ندارد. اما آموزش آیات الهی این است که زبان عتاب و انتقاد بر زبان چاپلوسی و مداحی مقدم است، و تنها زبان انتقاد است که میتواند جلوی غرور و سرکشی را بگیرد.
هنگامی که امام علی را در راه صفین، در شهر انبار، بر اساس رسوم ایرانیان استقبال کردند، حضرت (ع) ناراحت شد و فرمود:
ما هذه الذی صنعتموه والله ما ینتفع بهذا امراءکم : این چه کاری است که میکنید؟ به خدا سوگند حاکمان شما از اینگونه احترام گذاشتنها سودی نبردند. شما در دنیا خود را به زحمت میافکنید و در آخرت نیز دچار عذاب میشوید، و چه سودمند است آسایشی که امان از جهنم در پی آن باشد. (نهج البلاغه / حکمت ۳۷)
پرهیز امام علی (ع) از عمل و القاب تملقگونه به حدی بود که آوردهاند: در زمان خلیفه دوم در دادگاه در کنار مدعی قرار گرفت. خلیفه، امام را با کنیه صدا کرد و مدعی را با اسم. آثار ناراحتی و برافروختگی در سیمای حضرت ظاهر شد و فرمود: از آن جهت که در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت رعایت نکردی، نگران شدم؛ زیرا او را با نام صدا کردی و مرا با کنیه و لقب “ابوالحسن” خواندی. ممکن است طرف دعوی نگران شود (ابنابیالحدید، ج ۱۷، ص ۶۵)
ای کاش عالمان دین و سخنگویان مذهب، این مطالب و مسائل را در رسانهها به کرات ذکر میکردند و به جای طرح بعضی روایتهای نه چندان درست و احیاناً عقلگریز و یا عقلستیز، گفتارهای اخلاقی را که درکنترل قدرت و مهار دیو استبداد تاثیر دارد، ذکر میکردند. آن اندازه که در کتب تاریخی و روایی اسلام، تملق و چاپلوسی در برابر والیان نکوهیده گشته، به این نکته مهم اخلاقی اما، در عمل، کمتر توجه شده است.
مولوی درباره خطر و آفت تملق (در مثنوی دفتر اول) میگوید:
لطف و سالوس جهان خوش لقمهایست
کمترش خور کآن پرآتش لقمهایست
کمترش خور کآن پرآتش لقمهایست
آتشش پنهان ذوقش آشکار
دود او ظاهر شود پایان کار
دود او ظاهر شود پایان کار
از وفور مدحها فرعون شد
کن ذلیل النفس هوناً لاتسد
کن ذلیل النفس هوناً لاتسد
تا توانی بنده شو سلطان مباش
زخم کش چون گوی شو چوگان مباش
روانشناسان میگویند: “تملق و چاپلوسی در جایی رشد میکند که جایی برای اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد. هم جامعه و هم خانواده در بروز این رفتار مؤثرند.”زخم کش چون گوی شو چوگان مباش
سخن درستی است، زیرا تملقاتی که در زمان حکومت بنیامیه و بنیعباس در تاریخ به صورت شعر ضبط شده است، و آنان را به حاکمان مستبد بدل کرد، چنین چیزی در زمان حکومت علی کمتر دیده میشود. گروهی به نام غُلات پیدا شدند که نسبت به حضرت علی (ع) غلو میکردند و امام شدیدترین برخورد را با آنان داشت؛ و شاید شدت برخوردی که امام با غلاة داشت، با سران شرک و کفر در جنگهای زمان پیامبر نداشت؛ زیرا امام دانا بود که در دل تملق و غلو و مداحی، چه خطرهایی نهان است. به تعبیر مولوی، سالوس و خوشگویی برای مخاطب، نخست، خوش مینماید، ولی دود و آتش آن بعدها به خرمن بشریت میافتد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر