حجه الاسلام محمدتقی رهبر، عضو فراکسیون روحانیون مجلس شورای اسلامی است. او اخیرا سفری به اصفهان داشته و آنطور که خود می گوید از دیدن “مناظر بی حجابی زنان” در یک اغذیه فروشی شگفت زده شده و به امام جمعه آنجا اعتراض کرده است.
او بعد از بازگشت به تهران نیز به اعتراضات و انتقادات خود ادامه داده و خواستار حل موضوعی به نام بدحجابی زنان و دختران شده است.
حرف های ایشان را بخوانید:
بنده دیشب در اصفهان بودم و قصد داشتم به دفتر امام جمعه بروم، دیوار به دیوار دفتر ایشان یک اغذیهفروشی بود که مناظر بیحجابی در آن مرا به شگفتی واداشت. به ناچار به حفاظت دفتر امام جمعه رفتم و یکی از پاسداران را به این مکان آوردم و وضعیت را به ایشان نشان دادم و اعتراض کردم که چگونه شما اجازه میدهید در کنار دفتر امام جمعه چنین وضعی حکمفرما باشد؟
…از طرف دیگر در مسافرت و طی پروازها، در فرودگاهها مشاهده میکنیم که خود مهماندارها وضعیت بسیار بدی دارند. بنده این مطالب را اینجا میگویم بلکه گوش مسئولین باز شود. من روز پنجشنبه از طرف هواپیمایی آسمان عازم سفر بودم، وقتی وارد هواپیما شدم فکر کردم مهماندارها قصد شرکت در مراسم عقد و عروسی دارند! که من در آنجا صدای اعتراضم بلند شد. همه اینها در حالی است که برخوردی از سوی هیچ نهادی مشاهده نمیشود.
…من معتقدم برای مبارزه با این بلیه اجتماعی ما نباید از پای بنشینیم و کوتاه بیاییم. نیروی انتظامی با جدیت وارد کار نشده است و این انفعال هم به آن سخنرانی رئیسجمهور برمیگردد که پس از آن قدرت و اقتدار نیروی انتظامی گرفته شد. وزیر کشور هم که چندین بار به مجلس آمد و به خوش و بش با نمایندگان پرداخت و گزارشی داد که ما داریم در این زمینه کار میکنیم. اما واقعیت این است که کاری در زمینه ممانعت از این فسق آشکار انجام نمیشود. کار فرهنگی را هم که درباره آن ادعا میشود، برنامهای برایش وجود ندارد.
البته در اینکه یک سیاستمدار در جمهوری اسلامی، آن هم در کسوت مردان دین و لباس روحانیت نسبت به یک مساله شرعی به نام حجاب زنان در جامعه مسلمان حساسیت داشته باشد، امری قابل درک و تقدیر است و کسی از این باب برایشان خرده نمی گیرد. اما چه خوب می شد ایشان و سایر مسوولان محترم که در خدمت به خلق الله روز و شب نمی شناسند، در کنار این همه “دغدغه حجاب و پوشش سرو تن زنان و دختران” ، به سایر مشکلات مهم تر و اساسی تر جامعه نیز می پرداختند.
باور کنید این همه که در باب حجاب سخن گفته اند و برایش طرح و برنامه ریخته اند و از بدحجابی زنان و دختران برآشفته اند، اگر نیمی از آن را واقعا (و واقعا) مصروف سایر معضلات جامعه می کردند، نه تنها اکنون هزاران مشکل، به بایگانی رفته بود، بلکه همین مساله حجاب نیز، حال و روز بهتری داشت و نیاز نبود نیروی انتظامی بخش مهمی از توانش را صرف جمع کردن زنان و دختران از خیابان ها و “ارشاد” آنها کند.
ای کاش آقای محمدتقی رهبر، بعد از سفر اصفهان،- که گویا مهم ترین سوغاتش انتقاد ایشان از چند زن بدحجاب در یک اغذیه فروشی و نوع پوشش چند خانم مهماندار در هواپیما بوده است – در کنار این چیزها، مسایل مهم تر را نیز می دیدند.
ای کاش ایشان بعد از آن سفر در مجلس بانگ برمی آوردند که چه نشسته اید که هزاران کودک در آن شهر و در این کشور، به جای آنکه درس بخوانند و کودکی کنند و شاد باشند، سر چهاراه ها فال و جوراب و گل می فروشند و اسفند دود می کنند و حتی دست گدایی به سوی “عمو” و “خاله” دراز می کنند و به چه بزهکارانی تبدیل خواهند شد این کودکان معصوم امروز در فردایی که زود خواهد آمد!
ای کاش ایشان و امثال ایشان، کوچه پس کوچه های قدیمی آن شهر و این شهر کشور را به یاد می آوردند و نگران آن می شدند که اگر یک زلزله ۶ ریشتر به بالا بیاید، چه فاجعه ای به بار خواهد آمد و با حجاب و بدحجاب و بی حجاب، زیر هزاران خروار خاک و آهن، جان خواهند داد.
کاش آقای نماینده مجلس، در کنار انتقادش از بدحجابی برخی زنان در اصفهان، به مسوولان نهیب می زد که “خجالت بکشید و اینقدر مردم را علاف و سرگردان ساخت مترو نکنید و بعد از سالها درنگ و کوتاهی و معطلی ، متروی اصفهان را به انجام برسانید تا مردم آن شهر در ترافیک و راه بندان هایی که روز بروز سنگین می شود، این قدر نمانند و عمرشان تباه و اعصابشان خرد نشود.
کاش در کنار انتقاد از بدحجابان و توصیه به برخورد با آنها، توبیخی هم از مسوولان می شد که مگر مردم ایران بیکارند که برای “زدن یک باک بنزین یا یک سیلندر گازی سی ان جی”، مدت های مدیدی در صف بایستند؟! اگر مردم دم برنمی آورند و سکوت پیشه می کنند، دلیل بر رضایت شان از صف ها و هزار مشکل دیگر نیست بلکه “نجابت” و درگیری شان به “روزمرگی های بی رحم” است که رخصت به ایشان نمی دهد.
ای کاش ایشان، بیش از آنکه نگران زنان بدحجابی که فکل های مش زده شان از زیر روسری های رنگی شان بیرون زده ، نگران آمار وحشتناک طلاق در جامعه می شدند که بنا به برخی روایت ها در کلان شهرها به ۲۰ درصد رسیده است.
ای کاش این مرد دین و مردان دیگر دین و سیاست در جمهوری اسلامی دل شان هری پایین می ریخت وقتی می شنیدند کلیساهای خانگی در تهرانی که ام القرای جهان اسلام می خوانندش روز به روز افزایش می یابد و مسلمان زادگان، مسیحی و بهایی و لامذهب می شوند و آقایان همچنان به دعواهای خود بر سر قدرت و اینکه چه کسی مدیر عامل فلان شرکت پولدار و پولساز شوند مشغول اند!
ای کاش سوز دل شان متوجه این نیز بود که کشورها و کشورک هایی که تا دیروز نه تنها حرفی برای گفتن نداشتند بلکه چشم امیدشان هم به دست ایران بود، چنان در مسابقه پیشرفت می تازند که خیلی از ایرانی ها حسرتش را می خورند.
بدحجابی، اگر در نظام جمهوری اسلامی مشکل و معضل و بلیه است، آقایان بدانند که مصیبت بزرگ تر و فاجعه بارتر و غیرقابل جبران تر این است که متخصصان و متفکران و مغزهای کشور، یکی پس از دیگری از آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا ویزا می گیرند و می روند که دیگر برنگردند.
آقایان در کنار دغدغه همیشگی و مقدس حجاب، که هم برای وضعیت نا بهنجار بسیاری از بیمارستان های روزانه و مراکز درمانی و بلبشویی که در این قبیل جاها حاکم است، رگ غیرت متورم کنند که درد بیماری در این مملکت، در مقابل درد بیمار داری و دارو و درمان رنگ می بازد.
آقایان مسؤولان که هر کاری داشته باشند با یک تلفن، یک یادداشت و سلام علیک حل و فصل می شود ، ای کاش کمی هم حال و روز مردمی که در راه پله ادارات و سازمان های دولتی و عمومی سرگردان و اسیرند را درک کنند و در کنار وا اسلامای شان بر حجاب زنان، کمی هم دلشان به حال این مردم بسوزد که پدرشان درآمد از بروکراسی و تحقیر شدن های مکرر و برای یک کار کوچک، روزها و هفته ها دویدن و نرسیدن!
افسردگی مثل خوره به جان جوانان افتاده، میلیون ها نفر دچار گرفتاری بیکاری اند، اعتیاد بیداد می کند، گرانی کمر مردم را شکسته است، اجاره خانه ها که امسال بازهم بالا رفتند تا مستاجران فشار بیشتری را تحمل کنند و … ای کاش آقای محمد تقی رهبر و سایر مسؤولان، همان اندازه که حرص بی حجابی زنان را می خورند، از بابت این مشکلات هم عصبانی می شدند و کاری می کردند برای این مردم .
تأسف انگیز است که در ذهن برخی سیاستمداران ، بدحجابی ، بزرگترین مشکل کشور و مبارزه قهرآمیز با آن ، مهم ترین فوریت مملکت است!
مسؤولان به وظایف خود که حل مشکلات مردم و پیشبرد امور جامعه و حرکت دادن کشور به سمت پیشرفت همه جتنبه هست عملی کنند، آنگاه خواهند دید که مردم چقدر قدردانشان خواهند بود و در این تعامل و اعتماد متقابل، بسیاری از موضوعات مانند مساله حجاب بی آنکه نیازی به خشم مسؤولان و برخورد پلیس باشد، حل می شود.
مسؤولان از خود شروع کنند ، مردم ، کار خود را خوب بلدند.
یادداشت از مدیر مسئول عصر ایران
او بعد از بازگشت به تهران نیز به اعتراضات و انتقادات خود ادامه داده و خواستار حل موضوعی به نام بدحجابی زنان و دختران شده است.
حرف های ایشان را بخوانید:
بنده دیشب در اصفهان بودم و قصد داشتم به دفتر امام جمعه بروم، دیوار به دیوار دفتر ایشان یک اغذیهفروشی بود که مناظر بیحجابی در آن مرا به شگفتی واداشت. به ناچار به حفاظت دفتر امام جمعه رفتم و یکی از پاسداران را به این مکان آوردم و وضعیت را به ایشان نشان دادم و اعتراض کردم که چگونه شما اجازه میدهید در کنار دفتر امام جمعه چنین وضعی حکمفرما باشد؟
…از طرف دیگر در مسافرت و طی پروازها، در فرودگاهها مشاهده میکنیم که خود مهماندارها وضعیت بسیار بدی دارند. بنده این مطالب را اینجا میگویم بلکه گوش مسئولین باز شود. من روز پنجشنبه از طرف هواپیمایی آسمان عازم سفر بودم، وقتی وارد هواپیما شدم فکر کردم مهماندارها قصد شرکت در مراسم عقد و عروسی دارند! که من در آنجا صدای اعتراضم بلند شد. همه اینها در حالی است که برخوردی از سوی هیچ نهادی مشاهده نمیشود.
…من معتقدم برای مبارزه با این بلیه اجتماعی ما نباید از پای بنشینیم و کوتاه بیاییم. نیروی انتظامی با جدیت وارد کار نشده است و این انفعال هم به آن سخنرانی رئیسجمهور برمیگردد که پس از آن قدرت و اقتدار نیروی انتظامی گرفته شد. وزیر کشور هم که چندین بار به مجلس آمد و به خوش و بش با نمایندگان پرداخت و گزارشی داد که ما داریم در این زمینه کار میکنیم. اما واقعیت این است که کاری در زمینه ممانعت از این فسق آشکار انجام نمیشود. کار فرهنگی را هم که درباره آن ادعا میشود، برنامهای برایش وجود ندارد.
البته در اینکه یک سیاستمدار در جمهوری اسلامی، آن هم در کسوت مردان دین و لباس روحانیت نسبت به یک مساله شرعی به نام حجاب زنان در جامعه مسلمان حساسیت داشته باشد، امری قابل درک و تقدیر است و کسی از این باب برایشان خرده نمی گیرد. اما چه خوب می شد ایشان و سایر مسوولان محترم که در خدمت به خلق الله روز و شب نمی شناسند، در کنار این همه “دغدغه حجاب و پوشش سرو تن زنان و دختران” ، به سایر مشکلات مهم تر و اساسی تر جامعه نیز می پرداختند.
باور کنید این همه که در باب حجاب سخن گفته اند و برایش طرح و برنامه ریخته اند و از بدحجابی زنان و دختران برآشفته اند، اگر نیمی از آن را واقعا (و واقعا) مصروف سایر معضلات جامعه می کردند، نه تنها اکنون هزاران مشکل، به بایگانی رفته بود، بلکه همین مساله حجاب نیز، حال و روز بهتری داشت و نیاز نبود نیروی انتظامی بخش مهمی از توانش را صرف جمع کردن زنان و دختران از خیابان ها و “ارشاد” آنها کند.
ای کاش آقای محمدتقی رهبر، بعد از سفر اصفهان،- که گویا مهم ترین سوغاتش انتقاد ایشان از چند زن بدحجاب در یک اغذیه فروشی و نوع پوشش چند خانم مهماندار در هواپیما بوده است – در کنار این چیزها، مسایل مهم تر را نیز می دیدند.
ای کاش ایشان بعد از آن سفر در مجلس بانگ برمی آوردند که چه نشسته اید که هزاران کودک در آن شهر و در این کشور، به جای آنکه درس بخوانند و کودکی کنند و شاد باشند، سر چهاراه ها فال و جوراب و گل می فروشند و اسفند دود می کنند و حتی دست گدایی به سوی “عمو” و “خاله” دراز می کنند و به چه بزهکارانی تبدیل خواهند شد این کودکان معصوم امروز در فردایی که زود خواهد آمد!
ای کاش ایشان و امثال ایشان، کوچه پس کوچه های قدیمی آن شهر و این شهر کشور را به یاد می آوردند و نگران آن می شدند که اگر یک زلزله ۶ ریشتر به بالا بیاید، چه فاجعه ای به بار خواهد آمد و با حجاب و بدحجاب و بی حجاب، زیر هزاران خروار خاک و آهن، جان خواهند داد.
کاش آقای نماینده مجلس، در کنار انتقادش از بدحجابی برخی زنان در اصفهان، به مسوولان نهیب می زد که “خجالت بکشید و اینقدر مردم را علاف و سرگردان ساخت مترو نکنید و بعد از سالها درنگ و کوتاهی و معطلی ، متروی اصفهان را به انجام برسانید تا مردم آن شهر در ترافیک و راه بندان هایی که روز بروز سنگین می شود، این قدر نمانند و عمرشان تباه و اعصابشان خرد نشود.
کاش در کنار انتقاد از بدحجابان و توصیه به برخورد با آنها، توبیخی هم از مسوولان می شد که مگر مردم ایران بیکارند که برای “زدن یک باک بنزین یا یک سیلندر گازی سی ان جی”، مدت های مدیدی در صف بایستند؟! اگر مردم دم برنمی آورند و سکوت پیشه می کنند، دلیل بر رضایت شان از صف ها و هزار مشکل دیگر نیست بلکه “نجابت” و درگیری شان به “روزمرگی های بی رحم” است که رخصت به ایشان نمی دهد.
ای کاش ایشان، بیش از آنکه نگران زنان بدحجابی که فکل های مش زده شان از زیر روسری های رنگی شان بیرون زده ، نگران آمار وحشتناک طلاق در جامعه می شدند که بنا به برخی روایت ها در کلان شهرها به ۲۰ درصد رسیده است.
ای کاش این مرد دین و مردان دیگر دین و سیاست در جمهوری اسلامی دل شان هری پایین می ریخت وقتی می شنیدند کلیساهای خانگی در تهرانی که ام القرای جهان اسلام می خوانندش روز به روز افزایش می یابد و مسلمان زادگان، مسیحی و بهایی و لامذهب می شوند و آقایان همچنان به دعواهای خود بر سر قدرت و اینکه چه کسی مدیر عامل فلان شرکت پولدار و پولساز شوند مشغول اند!
ای کاش سوز دل شان متوجه این نیز بود که کشورها و کشورک هایی که تا دیروز نه تنها حرفی برای گفتن نداشتند بلکه چشم امیدشان هم به دست ایران بود، چنان در مسابقه پیشرفت می تازند که خیلی از ایرانی ها حسرتش را می خورند.
بدحجابی، اگر در نظام جمهوری اسلامی مشکل و معضل و بلیه است، آقایان بدانند که مصیبت بزرگ تر و فاجعه بارتر و غیرقابل جبران تر این است که متخصصان و متفکران و مغزهای کشور، یکی پس از دیگری از آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا ویزا می گیرند و می روند که دیگر برنگردند.
آقایان در کنار دغدغه همیشگی و مقدس حجاب، که هم برای وضعیت نا بهنجار بسیاری از بیمارستان های روزانه و مراکز درمانی و بلبشویی که در این قبیل جاها حاکم است، رگ غیرت متورم کنند که درد بیماری در این مملکت، در مقابل درد بیمار داری و دارو و درمان رنگ می بازد.
آقایان مسؤولان که هر کاری داشته باشند با یک تلفن، یک یادداشت و سلام علیک حل و فصل می شود ، ای کاش کمی هم حال و روز مردمی که در راه پله ادارات و سازمان های دولتی و عمومی سرگردان و اسیرند را درک کنند و در کنار وا اسلامای شان بر حجاب زنان، کمی هم دلشان به حال این مردم بسوزد که پدرشان درآمد از بروکراسی و تحقیر شدن های مکرر و برای یک کار کوچک، روزها و هفته ها دویدن و نرسیدن!
افسردگی مثل خوره به جان جوانان افتاده، میلیون ها نفر دچار گرفتاری بیکاری اند، اعتیاد بیداد می کند، گرانی کمر مردم را شکسته است، اجاره خانه ها که امسال بازهم بالا رفتند تا مستاجران فشار بیشتری را تحمل کنند و … ای کاش آقای محمد تقی رهبر و سایر مسؤولان، همان اندازه که حرص بی حجابی زنان را می خورند، از بابت این مشکلات هم عصبانی می شدند و کاری می کردند برای این مردم .
تأسف انگیز است که در ذهن برخی سیاستمداران ، بدحجابی ، بزرگترین مشکل کشور و مبارزه قهرآمیز با آن ، مهم ترین فوریت مملکت است!
مسؤولان به وظایف خود که حل مشکلات مردم و پیشبرد امور جامعه و حرکت دادن کشور به سمت پیشرفت همه جتنبه هست عملی کنند، آنگاه خواهند دید که مردم چقدر قدردانشان خواهند بود و در این تعامل و اعتماد متقابل، بسیاری از موضوعات مانند مساله حجاب بی آنکه نیازی به خشم مسؤولان و برخورد پلیس باشد، حل می شود.
مسؤولان از خود شروع کنند ، مردم ، کار خود را خوب بلدند.
یادداشت از مدیر مسئول عصر ایران
0 نظرات:
ارسال یک نظر